جدول جو
جدول جو

معنی لچک به سر - جستجوی لغت در جدول جو

لچک به سر
(لَ چَ بِ سَ)
زن، زن ضعیف. زنی ضعیفه یا فقیره در مقام جلب شفقت و رقت گویند: من یک لچک بسری بیش نیستم. من یک لچک بسرم با سه یتیم
لغت نامه دهخدا
لچک به سر
گلوته دار، زن زنک، مرد کم از زن
تصویری از لچک به سر
تصویر لچک به سر
فرهنگ لغت هوشیار
لچک به سر
کنایه از زن، دشنامی برای مردان ترسو و بی جربزه
تصویری از لچک به سر
تصویر لچک به سر
فرهنگ فارسی معین
لچک به سر
روسری دار، روسی به سر که کنایه از ناتوانی و ضعف جسمی زنان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ گَ بِ سَ)
دیگ به سر. قزقان به سر. موجودی با لگنی بر سر که در تصور کودکان آرند، بیم دادن ایشان را چون یک سرو دوگوش. لولو خرخره و جز آنها، در تداول عامه، فرنگی به مناسبت کلاه شاپو که بر سر نهد
لغت نامه دهخدا
تصویری از لچک بسر
تصویر لچک بسر
زن، زن ضعیف ضعیفه، دشنامی است مردان ترسو وبی جربزه را
فرهنگ لغت هوشیار
ساختمانی که بام پوش آن تخته ای باشد، ساختمانی که بام پوش آن تخته ای باشد
فرهنگ گویش مازندرانی